بر این مبنا و با توجه به سایر تعاریف در باب واژه تات و تاجیک (بار تولد1373:59،همام1373:98،فیلد1343:56،بازن1367:438،محیط طباطبائی 1372 :103) مهمترین مولفه مشترک در این تعاریف اینست که این واژه ها ، نماد هویت غیریت و متمایز بودن از اجتماعی فرهنگی و قومی حاکم هستند، یعنی واژههاییاند که برای تمایز میان خود و دیگری ، عمدتاً از جانب صاحبان قدرت و با معنایی تحقیرآمیز به کار رفته اند. در باب منشاء این واژه ها باید نظر هنینگ را پذیرفت که این واژه ها اصلاً ترکی هستند و نوعی معنای تحقیرآمیز در آنها نهفته است و صاحبان قدرت یعنی ترکان مسلط (بعد از جریانات تاریخی ورود گسترده ترکان از دوران غزنویان و سلاجقه به اینسو ) ، زیردستان خویش (بومیان ایرانی) را برای اینکه از خودشان تفکیک کنند، تات یا تاجیک میگفتهاند. اینکه این واژهها، بالاخص تات، اول بار در متون ترکی آمده، موید همین نظر هنینگ است. تات پس از محمد کاشغری 466هـ.ق و کتاب دده قور قود (سفارتخانه خوارزم 1268 و روضه الصفای ناصری 1274 هـ ) شواهدی در آثار فارسی ندارد، اما اطلاق خود را بر متکلمان گویشهای محلی فارسی (ایرانی) مجاورشان در نواحی آذربایجان و قزوین حفظ کرده است (دبیر سیاقی،1373 : 160). تمایزات خاصی نیز میان تات و تاجیک وجود دارد. هر چند که هر دوی اینها خطاب به مردمانی ایرانی و دارای زبان ایرانی بوده است ، لیکن خود قومیتها و گویشهای متفاوتی را شامل میشدهاند. تاجیک ها ایرانیانی بوده اند که عمدتاً همراه ترکان در سفر و حضر و لشکرکشی و ... بودهاند و زیسته اند (بالاخص در خراسان شرقی و ماورالنهر) و تات ها ایرانیانی بوده اند که تحت سیطره ترکان و در ذیل گفتمان سیاسی و فرهنگی حاکم آنها زیسته اند ، ولی با آنها ممزوج نشدهاند و لذا کم کم به اجتماعات حاشیه ای مثل روستاهای دور افتاده رانده و طرد شده اند و بعضاً در مراکز شهری بواسطه گفتمان قدرت ، حذف شده اند، بالاخص در ایالات پهله (ر.ک: دبیر سیاقی 1373 : 141-130 و جاوید 1373 : 194 ) .
امروزه مفهوم تات اشاره به مردمی با گویش زبانی خاص دارد. مردمی که گسترده آنها در مجموعه ای از روستاهای پراکنده(و در موارد معدودی در شهرهای جدید و کوچک ) از استانهای آذربایجان و اردبیل و زنجان و قزوین و اراک و سمنان و منطقه تالش تا خراسان شمالی و اطراف بجنورد را شامل می شود و بعضاً هم مردمانی به این نام در آذربایجان شوروی و قفقاز وجود دارند. این گسترده سبب ساز ابهام در منشاء تاریخی و قومی تاتها شده است . از سوی دیگر این موضوع که تات واژه ای از جانب ترکان حاکم به غیر خودیها بوده، این ابهام را بیشتر کرده است. در تمام تعاریف و مباحث مربوط به تاتها و تاجیکان این مطلب آمده که اینها قومی واحد نبوده اند و حتی پژوهشگران روسی معتقدند که کلمه تات ، ظاهراً در آغاز به نژاد و قبیله ای اطلاق نمی شده است (عبدلی ، 1363 ) ، اما همه نویسندگان بر این مساله اشتراک دارند که تات ها مردمانی ایرانی بوده اند و منشاء قومی ـ زبانی ایرانی داشته اند (بازن ، 1367 : 437 ). امروزه مساله تات بیشتر در ایالات پهله (آذربایجان، زنجان و قزوین و اردبیل تا محدوده ری و به ندرت در خراسان شمالی) مطرح است . مردمی که امروز به نام تات خوانده می شوند ، روزی مردم غالب در این نواحی بوده اند که جریان تاریخی خاصی آنها را از مراکز شهری اصلی حذف کرد. کسروی به خوبی این موضع را شرح داده است: "از کتاب حمدا.. مستوفی ـ نزهه القلوب ، پیداست که ترکان در آخرهای زمان مغول در آذربایجان جا برای خود باز کرده و در شهرها نیز نشیمن داشتهاند .... ، باید انگیزه بر افتادن زبان آذری را از شهرهای آذربایجان و رواج ترکی در آنها را در مدت این پیشامد هفتاد ساله (از مرگ ابوسعید آخرین حاکم مقتدر مغول تا برآمدن شاه اسماعیل صفوی در 906 هـ ) دانست. زیرا در این زمان است که از یکسو بومیان لگدمال و نابود شده اند و از سوی دیگر ترکان واقوام ترک به انبوهی بسیار رو به اینجا آورده اند و بر شماره ایشان بسیار افزوده شد. در زمان های پیشین ترکان بیشتر در بادیه ها می نشستنه اند ، ولی این زمان چون فرمانروا می بوده اند ، شهرها را فرا گرفتند و زبانشان در آنها رواج یافت. (کسروی ، 1368 : 2 – 41 )
سرنوشت تاریخی مردم تات هر چه بوده در نهایت به این انجامید که تات ها در نواحی دور افتاده و روستاهای صعب العبور و حاشیه ای بقاء خود را بدست آورند. امروزه همانطور که گفته شد این مردم در گستره وسیعی از ایران حضور دارند. با توجه به داده های جمعیت شناختی موجود و صحبت هایی که با اهالی تات نشین مناطق مختلف ایران داشته ایم ، می توان به تقریب گفت در حدود بیش از 400 هزار نفر تات زبان در ایران زندگی میکنند که در گذشته عمدتاً از حضور دیگران آگاهی خاصی نداشتند و عموماً بیشترشان بصورت جزایری مجزا از هم زندگی میکردند، امروزه هم اطلاعاتی کلی از یکدیگر دارند که به عنوان مثال تاتنشینهای دشت قزوین به ندرت یکی از تاتنشینهای اطراف بجنورد را دیدهاند، چه برسد به اینکه ارتباطی با هم داشته باشند.
در نهایت باید گفت مساله تات در ابتدا واژه ای خطاب به مردمانی ایرانی بود وکم کم این واژه بر زبان آنها نیز اطلاق شد و بیانگر مردمی ایرانی بود که به زبانی ایرانی صحبت می کردند. البته احمد کسروی این زبان را آذری می نامد و یارشاطر آنرا آریایی و بعضی هم مادی می نامندش. از لحاظ نژادی (این مفهوم را در وجه فرهنگی و تبار تاریخی به کار می برم) این مردم به مادها می رسند و عموم محققان نیز بر منشاء مادی تاتها صحه گذاشتهاند. در مجموع می توان تات های ایران را در چند ویژگی مشترک خلاصه کرد : 1. زبان تاتی ، که در تمام مناطق تات نشین ، البته با تنوع عظیمی از لهجه های مختلف ، وجود دارد. 2- منشا و تبار مشترک که عموماً به مادها بر می گردد( هرچند خودآگاهی کمی نسبت به این مساله در آنها وجود دارد). 3- تاریخ و سرنوشت تاریخی مشترک که سبب شده وضعیت تاریخی مشابهی را عموماً داشته باشند( در این مورد هم حس هویت تاریخی و سرگذشت تاریخی مشترک در آنها بسیار اندک است، که البته در سالهای اخیر این حس در حال شکل گیری و گسترش است) و 4 سنت و میراث فرهنگی مشترک که در وجوه خاصی می توان در منش فرهنگی تاتها ، عناصری را مختص این مردم پیدا کرد . البته آدب و رسوم یا مذهب یا نظام اساطیری و فرهنگی خاصی که صرفاً در تاتها باشد ، هنوز در پژوهشها مورد بررسی قرار نگرفته اند . در باب میراث فرهنگی آنها باید گفت از آنجا که زبان تاتی ، یک زبان غیر مکتوب است و فرهنگ آنها نیز یک فرهنگ شفاهی است، لذا مهمترین و اصلیترین محمل فرهنگی آنها ، زبان شان بوده که سنت فرهنگی شان را در طی سالها و قرون متمادی تا به امروز انتقال داده است. ذکر این نکته نیز لازم است که تا چند دهه قبل ، عمدتاً تاتها خودشان را ، حداقل در سطح کلان ، به این نام نمیشناخته اند و حتی در فولکلور مردمی منشاء های متعددی ، از ماد و ساسانی ، تا تاتار و مغول و حتی اسکندر برای خود عنوان کرده اند. این ساختار فولکلوریک بیانگر تکثر منشاء ها در حافظه قومی و مردمی اینها دارد. از طرفی هم امروزه نمی توان از شهرهای قدیمیای که محل سکونت تاریخی تاتها بوده باشند ، نام برد به عبارت دیگر مادر شهر تاتی همچنان مبهم و نامعلوم است ، هر چند فرضیههایی در اینبار مطرح شده ، اما به هر حال در زمان کنونی نمی توان چنین شهری را که صبغه تاریخی هم داشته باشد ، نام برد. از سوی دیگر مناطق تات نشین در وضعیت امروز بیانگر مجموعه ای پراکنده و متعدد و بعضا ً غیر مرتبط به هم از روستاهای تات نشین هستند. در دهه های اخیر مهمترین و بزرگترین منطقه تات نشین ایران در شهرستان تاکستان شکل گرفته که بیش از صد هزار تات در این شهرستان زندگی میکنند و عملاً اصلیترین شهر تات نشین در وضع موجود ، شهر تاکستان است. در سایر نقاط، روستاها و مناطق تات نشین عملاً حاشیه های جامعه اصلی بوده اند که بواسطه دور افتادگی جغرافیاییشان از گزند تاریخ دور ماندهاند و توانسته اند تا امروز به بقاء خود ادامه بدهند.
این حاشیه بودگی جغرافیایی در طی تاریخ و موقعیت طرد شدگی از جانب گفتمان سیاسی حاکم ترکان سبب شده روستاهای تات نشین به تدریج در نوعی انزوای نسبی فرهنگی فرو رفته و مرزهای فرهنگی خودشان را براساس روستا و جغرافیای خودشان، با حدود و صغوری محکم تعریف کنند، بهگونهای که بسیاری از تات های قدیمی هنوز هم خودشان را به نام منطقه شان می شناسند "سیادنیج / Siadenij" ، (اهل جامعه و مکان تاکستان - نام قدیم تاکستان سیادن بوده است) یا "چالیج / Chalij" (اهل جامعه و مکان شال – به زبان محلی و نام قدم شهر شال ، چال بوده است). فراتر از این سطح هویتی خود ار ایرانی می دانستهاند و در این میانه هویت دیگری بریا خود یا قائل نبوده اند و یا خیلی کمرنگ و مبهم بوده است. سایر تات ها را همانقدر که از تشابه همزبانیشان می دانند ، در افتراق جغرافیایی و اجتماعی از خودشان هم تعریف کنند. برای مثال در منطقه دشت قزوین که بخش اعظم و گسترده ای از تاتها حضور دارند ، تا گذشتهای نزدیک حس وحدت مشترک میان اهل تاکستان و اهل شال یا اسفرورین و ... وجود نداشته ، علی رغم اینکه به همزبانی و مشابهت زبانی به همدیگر آگاهی داشتهاند. همه اینها سبب ساز وضعیت پیچیده برای تاتها و حتی دشواری اطلاق قوم بر آنها شده است . همانطور که گفته شد بطور تاریخی قومی به نام تات وجود نداشته است.
نکته اصلی در اینجانست که مفهوم قومیت یک بر ساخته اجتماعی و تاریخی است . مردم تات زبان در نسل قدیمیتر علیرغم اینکه تبارشان را به نیاکان اسطورهای (از ساسانیان و مادها گرفته تا اسکندر و تاتارها ) میرساندهاند، اما در مجموع مهمترین عرصه های هویتی خود را در سطوح محلی (محل زندگیشان در روستا ، و سطح ملی ایرانی ) تعریف میکردهاند و در این میان سطحی از هویت جغرافیاییـسیاسی (اهل استان قزوین یا زنجان ، ... ) بطور کمرنگی وجود داشته است . حتی بسیاری از این تاتنشینها نام زبانشان را به نام محل خودشان می شناختند، تاکستانیها نام زبانشان را سیادنیجی Siadeniji ، شالی ها ، چالیجی / Chaliji/ می دانسته اند . این عدم تعریف خویشتن اجتماعی شان در سطحی میان محل روستا و عرصه ملی ، یعنی همان سطح هویتی قومی تا دهههای قبل وجود داشت و البته برای آنها نیز این موضوع چندان مساله ساز نبود ، به همین سبب هم حتی تا امروز شاهد استحاله روستاهای تات نشین در حوزه فرهنگی ترکی هستیم. نکته اصلی در تحولات سه ، چهار دهه اخیر در مناطق تات نشین است ، تحولاتی که می توان نتیجه آنرا ابداع قوم تات دانست.
تاتها در وضع موجود خودشان تنها بسترهای لازم برای خلق و ابداع قومیت را داشته اند، سنت فرهنگی، زبان، تجربه تاریخی و ساختار فرهنگی با مرزهای معین جهت تمایز از دیگران؛ اما همه اینها بصورت متکثری در مناطق روستایی جزیرهای تات نشین وجود داشت، بی آنکه پیوستگی درونی فراگیری در این تاتنشینها وجود داشته باشد. به همین سبب مولفه خودآگاهی قومی و تعریف خویشتن براساس مولفه قومی با عنوان تات ، تا دهههای اخیر چندان رایج نبود . پژوهشهای محققان در بستری از پرسش و پروبلماتیک هویت قومی برای تاتها ، زمینهای را فراهم کرد که به تدریج این مردم خویشتن قومی خودشان را ذیل مفهوم تات و در سطحی میان هویت محلی و هویت ملی تعریف کردند. این جریان به خوبی در زبان و کنش اربتاطی روزمره مردم هویداست. تا چند سال قبل اگر از یک نفر تات زبان پرسیده می شد که او کیست این پاسخ را می داد که "به ما میگویند تات" ، البته هنوز هم این پاسخ رایج است اما اگر از کرد ، لر ، ترک و ... بپرسیم که او کیست و قومیت او چیست ، پاسخ این است که "من کرد هستم" یا "من لر هستم". پاسخ تاتها به این پرسش بیانگر نقش دیگری در تعریف این واژه و اینکه حتی این واژه از جانب دیگری مسلط بر آنها نهاده شده است. اما در کنار این پاسخ ، پاسخ دیگری هم رواج روزافزونی دارد که "ما تات هستیم "، یعنی لزوماً دیگری نیست که "ما" را تات تعریف میکند ، بلکه خویشتن تاتی نیز خود را تات معرفی میکند؛ یعنی او خود را اهل قوم تات می داند . این نوع پاسخدهی به مساله هویت امروز روند گسترش خود را در میان مردم تات دارد.
در آغاز پروبلماتیک هویت قومی ـ تاریخی بیش از همه در اقشار نخبه و تحصیلکردگان رایج بود و امروز به سرعت در عموم افراد و نسل جدید این پروبلماتیک در سطح ذهنی و معرفتی شکل گرفته است. هنگامی که برای این مقاله منابع مربوط به تاتها را مرور می کردم ، در یک فضای عمومی بودم . مرد میانسالی کنارم نشسته بود از من درباره موضوع کارم پرسید ، به او توضیح دادم که درباره تاتها تحقیق میکنم ، از من خواست که بطور مختصر تاریخ و هویت تاتها را برای او توضیح دهم، وقتی توضیح دادم، مجدداً سوالاتی درباره منشا آنها و رابطه شان با اقوام ترک و فارس پرسید و کمی هم درباره مفهوم واژه تات صحبت کرد . سپس متوجه شدم او خود اهل یکی از روستاهای قدیمی تاتنشین ، یعنی سگزآباد (که آل احمد کتاب تاتنشینهای بلوک زهرا را در مورد دو روستای ابراهیمآباد و سگزآباد نوشته است ) بود. برای او هویت قومیاش بصورت یک پروبلماتیک ذهنی مطرح بود ، این وضعیت را در خیلی از مردم و نسل جدید هم می توان یافت. امروزه وجه مشترک آگاهی مردم تات در باب هویت تاریخیشان اینست که آنها از ایرانیان اصیل هستند و نژادشان به مادها می رسد و زبانشان از زبانهای باستانی ایرانی است . در عرصه فرهنگ نخبگان در سال 1380 همایش بین المللی تات شناسی در تاکستان نیز تلاشی از جانب اهل قوم تات و با کمک محققان غیرتات برای توضیح و بازتولید هویت تاتی در عرصه تاریخ و فرهنگ بود . انتشار کتاب علی پدرام با عنواان"آوای تات" (1379) که مجموعه اشعار تاتی است ، از یکسو تلاشی است جهت ثبت ادبی فرهنگ سنتی تاتهای تاکستان و از سوی دیگر محتوای این کتاب مبتنی است بر هویت قوم تات، و اینکه تات ها خود را به عنوان یک قوم می دانند و بدین مساله در این کتاب بطورافتخارآمیز اشاره شده است .
تلاشهای متعددی دیگر در حیطه نخبگان و دانشجویان برای بررسی هویت تاتی صورت گرفته است که بصورت پایان نامه در دانشگاههای مختلف می توان آنها را دید. حتی این مقاله ، صرفاً نه براساس انگیزه علمی ـ پژوهشی ، بلکه قبل از هرچیزی مهمترین انگیزه در نگارش آن، پرسمان هویت قومی تات ها بوده است و سعی شده در این راه کاری انجام شود، زیرا نگارنده خود از قوم تات است و این انگیزه را در دوستانی که در باب تاتها پایاننامه یا مقاله نوشتهاند نیز دیدهایم. به هر حال برای نسل امروز تاتها مساله هویت و آگاهی تاریخی از هویت قومیشان امری است جاری که عموماً هم گاهگاهی در فرصتی که پیش بیاید به سراغ پاسخ این مساله می روند. به همین سبب هم در مردم تمایل هر چه بیشتر و در نتیجه آگاهی هر چه بیشتری از سایر تاتها در نقاط مختلف و شکل گیری نوع حس تعلق مشترک وجود دارد. امروزه نسل جدید حتی دانش آموزان آگاهی خیلی بیشتری از تات بودن خود و از حضور سایر تاتها نسبت به نسل قبل دارند. لذا به تدریج بر وسعت خاطره و آگاهی قومی افراد افزوده می شود . البته آنچه که این فرآیند را تشدید میکند اینست که همجواران تاتها هر کدام به قومی و تاریخ قومی خاص خودشان تعلق دارند و برآن تاکید میکنند، خود این موضوع تات را هم به کنکاش درونی برای پاسخ این مساله واداشته است . نکته جالب در این میان همبستگی مستقیم میان جمعیت و بزرگی مناطق تات نشین با فعالیتهای آنها در یافتن پاسخ برای پروبلماتیک قومیت تاتی است. به همین سبب هم در تاکستان به عنوان بزرگترین شهر تاتنشین در دوران امروزی، بیشتر آثار و حجم ادبیات پژوهشی و تاریخی در باب تاتها تولید شده است و همایشها و انتشارات کتاب در باب تاتها بیش از همه در همین شهر صورت گرفته است.
در نتیجه این جریانات برای مردم تات امروزی ، در میانه سطح هویت محلی و هویت ملی ، هویت قومی تعریف شده و به تدریج و روز به روز به تعلق خاطر بیشتر مردم به این سطح میانی هویت یعنی قومیت تات افزوده می شود و لفظ تات به عنوان نام قومی"ما" توسط تاتها پذیرفته شده است. اما آنچه راکه مرا واداشت تا عنوان این مقاله را امکان ابداع قومی جدید در دنیای مدرن بنامم ،شرایط درونی و تاریخی مردم تات و اوضاع و احوال آنها در شرایط ایران مدرن و تحت تاثیر امکانات جهانی شدن بود. در بخش قبلی توضیح دادم که تات در طی تاریخ عملاً بیانگر یک قوم واحد نبوده ، بلکه مجموعهای از مردم ایرانی بوده که مهمترین وجه مشترک آنها لفظ تات آنهم از جانب ترکان بوده، به همین سبب ارتباط خاصی از لحاظ زبانی، فرهنگی و تاریخی میان تاتهای ایران و آذربایجان شوروی وجود ندارد. طی تاریخ مردم تات زبان بیش از همه در داخل ایران بیانگر یک گروه زبان خاصی بودکه بازماندههای یک قوم بزرگ (در مفهوم سنتی آن ) یعنی مادها محسوب می شوند، بی آنکه از این سابقه و از حضور دیگر تات زبانها آگاهی وسیعی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر مردمی به نام تات بیش از آنکه یک قوم باشند ، بازماندههای پراکندهای از یک قوم (ماد) بودند که به همین دلیل پتانسیل قوم شدن را داشتند. اینکه در تاتها ازدواج درون گروهی صرفاً محدود به روستای خودشان بوده و رابطه خاصی با سایر تاتها نداشتهاند و خود آگاهی تاریخی خاصی هم به هویت شان نداشته اند و تکثر روایتهای فولکلوریک نیز در باب منشاء مردم تات زبان به همه بیانگر این است که خیلی از مولفههای قومیت بطور بالفعل در تاتها وجود نداشته است و صرفاً پتانسیل قوم بودن را داشته اند.
از سوی دیگر مدرنیته و جهانی شدن به همراه فرآیند ملت سازی سبب تشدید و تقویت پروبلماتیک هویت قومی (در میانه سطوح هویت محلی ـ ملی ) شده، بطوریکه امروزه در ایران بواسطه سیاستهای قومی نامناسب ، با سیاسی شدن مساله قومیت در ترکهای آذربایجان و کردها و بعضاً اعراب مواجه هستیم. اما در قومیتهای حاشیهای مثل تاتها ، هیچگاه مساله هویت قومی به امر سیاسی تبدیل نشده است. اما امکانات مدرنیته و جهانی شدن بالاخص در عرصه رسانهای و آگاهی از حضور دیگری های فرهنگی و نیاز به ابراز خویشتن فرهنگی سبب شکل گرفتن و گسترش پروبلماتیک قومی برای تات زبانها شد. تلاش محققان غیرتات زبان جهت روشن کردن تاریخ ایران و بالاخص تاریخ زبانهای ایرانی نیز منابع غنی ای برای تولید و بازتولید آگاهی تارخی از هویت تاتها فراهم کرده است (ر. ک : کسروی 1368 ، افشار 1368 ، 1373 ) یارشاطر 1379 ، املشی 1379 ، عبدلی 1363 ، شکورزاده 1373 ). جهانی شدن بواسطه افزایش هر چه بیشتر تماس و ارتباط میان فرهنگی ، از یک سو موجب گسترش و اشاعه فرهنگ خاصی به سراسر جهان شده و از سوی دیگر سایر فرهنگها را به سمت خاص گرایی کشانده است که یکی از مهمترین مصادیق خاص گرایی، قومیت است. به عبارت دیگر هویت و بالاخص هویت قومی در کشوری مثل ایران بواسطه جریانهای مدرنیته و جهانی شدن یک پرسمان هویتی رایج در تمام اقوام شده و در این میان تاتها نیز به این پرسمان پرداختند. در کنار این جریانات، مدرنیته بواسطه امکانات و ابزارهای رسانهای ، امکان خلق و تولید آگاهی قومی و هویت قومی و توزیع آن برای مخاطبان مختلف را فراهم کرده است. امکانات رسانهای از جمله کتاب، هفتهنامهها، مجلهها و روزنامهها زمینه نشر آثاری را در مورد تات و کیستی و چیستی آنها فراهم کرده و در سالهای اخیر بواسطه CD ها برنامههای خاصی در حیطه تاتها و به زبان تاتی تولید شده و فضای مجازی اینترنت نیز از یکسو امکان گستردهتری را برای ابراز خویشتن قومی فراهم کرده و از سوی دیگر امکان هر چه بیشتری را برای آگاهی از دیگران بواسطه جستجوهای اینترنتی ایجاد کرده است.
به هر حال پتانسیل میراث تاریخی تاتنشین ها ( یا به عبارت دقیق تر مردمی به نام تات) و امکانات مدرنیته و جهانی شدن و همراه با گسترش پرسمان هویت قومی تاتها در تجربه روزمرهشان سبب شد هویت قومی تاتی تعریف، تولید و توزیع و بواسطه مخاطبان پذیرفته و درونی شود و این روند در شرایط فعلی رو به گسترش است. نکته مهم در این فرآیند ویژگی بازاندیشانه آنست. آگاهی قومی تاتها که توسط عواملی درونی و بیرونی تولید می شود، به ساختن هویت قومی آنها کمک می کند و تغییر حاصله در هویت قومی آنها، تولید آگاهی و انجام کنش جدیدتری را در پی دارد. در ابتدا تاتها به دنبال نشاندادن منشاء نژادی و زبانی خودشان بودند ، پس از آنکه این دو مساله در پرسمان هویتی آنها حل شد کم کم به دنبال عرصههای جزئیتری از فرهنگ و جامعه تاتها در طی تاریخ رفتند و در شرایط امروز در جستجوی نوعی آگاهی و تعلق مشترک قومی در میان نقاط پراکنده تات هستند. با روند افزایش آگاهی در باب تاتها ، هویت قومی آنها نیز فربهتر و نقش آن در تعریف هویت اجتماعی تاتها بیشتر شده است .
در مباحث قومیت و قوم گرایی یکی از مهمترین دلایل آنها نابرابری در منابع اقتصادی ـ سیاسی دانستهاند و این مقوله را ابزاری جهت رسیدن به منافع سیاسی و اقتصادی تعریف کردهاند ، اما در تاتها در شرایط ایران مدرن ، تات بودن آنها معمولاً سبب از دست دادن منافع سیاسی ـ اقتصادی در جامعه کلان ایران نشده و آنها از جانب جامعه سیاسی و اقتصادی حاکم به خاطر مساله قومیت طرد و رد نشدهاند به همین سبب هم پرسمان هویت قومی تاتها بیش از همه ریشه در حیات فرهنگی آنها دارد. وضعیت جغرافیایی و جمعیت شناختی تاتها نیز به این مساله دامن زده است. در تمام نقاط تاتنشین ، تاتها اکثریت جمعیت شناختی و به تبع اکثریت قدرت را داشتهاند، به عبارت دیگر تاتها در هیچ شهر یا روستایی بصورت اقلیت زندگی نمیکنند، تا اینکه بخواهند از هویت قومی جهت کسب منافع سیاسی و اقتصادی استفاده کنند به هر حال در مناطق تات نشین ، اکثریت بودن تاتها سبب شده وجه فرهنگی ـ اجتماعی جستجوی هویت قومی، وجه غالب باشد. هر چند ممکن است در آینده در عرصه اقتصاد و سیاست نیز این مفاهیم قومیتی مورد کاربرد ابزاری قرار گیرند، اما به هر حال کاربرد امروزی آنها بیشتر فرهنگی است.
جمع بندی و نتیجه گیری
قوم تات ، از یکسو ریشه در سنت و تاریخ ایران دارد و از سوی دیگر محصول مدرنیته ایرانی و جهانی شدن و پیامدها و امکانات آن بوده است. به همین سبب میتوان از ابداع این قوم حرف زد ، چرا که در طی تاریخ ایران قومی به نام تات وجود نداشته است. اما آنچه امروز تات نامیده می شود ، بازماندههای پراکنده یک قوم در مفهوم پیشامدرن آن هستند که در شرایط جدید به دنبال ابداع هویت قومی در مفهوم مدرن آن هستند. بسیاری از مردم ایران قومی به این نام و مردمی به نام تات نمی شناسند . در درون خود تاتها هم هر چند بسیاری از مردم از لحاظ ذهنی آگاهی به تات بودن خود دارند، اما از لحاظ ارزشی و احساسی وابستگی و تعلق کمی به این هویت دارند، و عده معدودی هستند که برای ترویج ابعاد ارزشی و احساسی تعلق قومی تلاش میکنند. به تعبیر دیگر می توان گفت تات بودن ، بیش از آنکه در قلب تاتها باشد هنوز در سر آنهاست. لذا می توان گفت قومیت تاتها ، قومیت در سر است تا قومیت در قلب(در اینباره ر.ک : جنکینز ، A 1381 ، 173 ) . به هر حال زمانی حضور دیگری مسلط یعنی ترکان سبب خلق واژه تات به بار معنایی طرد آمیز و تحقیرکننده بود ، و امروز در دنیای مدرنیته و جهانی شدن ، آگاهی از دیگریها و حضور فرهنگی دیگری در "ما"ی تاتی و تاتها در عرصه دیگریها ، سبب شده تعامل با دیگری یک واژه خطاب تحقیرآمیز را به یک واژه هویتی مهم تبدیل کند. هر چند اشتراک مکانی به عنوان یک عنصر بنیادی در تعریف هویت برای تاتها وجود ندارد ، اما مکان در هویت تاریخی تاتها گسترهای عظیم از ایران باشکوه در عصر مادها حکایت دارد و در بازنمایی تاریخ گذشته به مکان مادها و ایران باستان ارجاع داده میشود. امروزه مکان کلی و عمومی تاتها، در ابهام برای عموم تات نشین ها قرار دارد، هر چند برای محلهای خاص و هر روستا و شهر این مکان به صورت خرد در همان روستا و شهر جهت بازتولید هویت به کار میرود. اما نکته مهم اینست که تاتها حس مهاجرت ندارند ، برای آنکه حداقل در سطح محلی خودشان نوع اصالت مکانی در کنار اصالت تاریخی وجود دارد و همین مساله در تولید معنای هویتی بسیار موثر و مفید بوده است.
در این مقاله سعی کردیم چگونگی ابداع قوم تات را در دنیای مدرس نشان دهیم تاتها در شرایط جهانی شدن امروزی و در کنار فرآیندهای ملت سازی ، از یکسو درگیر با نیروهای همسان کننده هستند و از سوی دیگر نیروهای بیرونی و درونی آنها را به سمت خاص گرایی میکشانند و دائماً تجربه روزمرهای از دیالکتیک عامگرایی و خاصگرایی در فرهنگ تاتها حضور دارد. به هر حال قوم تات (امروزه به خوبی میتوان از این قوم ، با عنوان تات صحبت کرد ، زیرا در دنیای امروز تاتها واقعاً یک قوم هستند) میراثدار بخشی از فرهنگ و تمدن ایران زمین هستند و پژوهش در باب آنها می تواند ما را به گوشه و کنار تمدن ایرانی بیشتر آشنا کند.
منابع :
آلبرو ، مارتین (1380) مقدمات جامعه شناسی ، منوچهر صبوری ، تهران : نی
افشار ، ایرج (1368) زبان فارسی در آذربایجان (مجموعه مقالات ج 1 ) تهران : بنیاد محمود افشار
افشار ، ایرج (1371) زبان فارسی در آذربایجان (مجموعه مقالات ج2) ، تهران : بنیاد محمود افشار
افشار ، ایرج (1373) "مقدمهای بر شناخت قوم تاجیک" ، در مجمعه مقالات شکورزاده (1373)
بئر ، امیل (1368) "نامه امیل بئر درباره لهجههای آذری" ، در مجموعه مقالات افشار (1368)
بارتولد ، ولادیمیر (1373) "تاجیکان" ، در مجموعه شکورزاده (1373)
بازن، مارسل(1367) طالش، منطقه ای قومی در شمال ایران ، مظفرامین فرشچیان ، ج 1 و 2 ، تهران : آستان قدس
برتون ، رولان (1380) قومشناسی سیاسی ، ناصر فکوهی ، تهران : نی
بیتس ، ذ ، پلاگ ، ف (1375) انسانشناسی فرهنگی ، محسن ثلاثی ، تهران : علمی
بیلینگتون،روزاموند و...(1380 ) فرهنگ و جامعه: جامعه شناسی فرهنگ، فریبا غربدفتری،تهران:قطره
پدرام ، علی (1379) آوای تات ، قزوین : بحرالعلوم
پورمحمدی املشی ، نصرا... (1379) "مناطق تات نشین به گزارش سفرنامهها" ، هفتهنامه حدیث قزوین ، شماره 17 ، مرداد 1379
تاملینسون، جان(1381) جهانی شدن و فرهنگ، محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی رابرتسون، رونالد(1380) جهانی شدن: تئوری های اجتماعی و فرهنگ جهانی، کمال پولادی،تهران:ثالث گل محمدی، احمد(1381) جهانی شدن ، فرهنگ و هویت ، تهران : نی
جاوید، عبدل احمد (1373) "سخنی چند درباره تاجیکها" ، در مجموعه شکورزاده (1373)
جنکینز : ریچارد( B 1381 ) هویت اجتماعی ، تورج یاراحمدی ، تهران : شیرازه
جنکینز،ریچاردA)1381) قومیت و نقطه نظرات انسانشناسی اجتماعی، در بالمر، م. و سولوموز، ج.(1381) مطالعات قومی و نژادی در قرن بیستم ،پرویز دلیرپور و محمدکمالی سروریان، تهران : پژوهشکده مطالعات راهبردی
دبیرسیاتی ، محمد (1373)" تات و تاجیک و تازیک" ، در مجموعه شکورزاده (1373)
دهخدا ، علی اکبر (1335) لغت نامه دهخدا ، تهران : مجلس
ذکاء ، یحیی (1371) "آذری" ، در مجموعه مقالات افشار (1371)
رحمانی ، رضا (1377) آشنایی با شهر تاریخی تاکستان ، قزوین ، عبید زاکانی
ستوده ، منوچهر (1354) "رساله لغات فرس قدیم اهالی رامند" ، فرهنگ ایران زمین ، جلد 3 و 4 عبدلی ، علی (1369) تاتها و تالشان ، تهران :ققنوس
شایگان، داریوش(1380) افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار، فاطمه ولیانی، تهران:فرزان روز
شکورزاده ، میرزا (1373) تاجیکستان در مسیر تاریخ ، تهران ، انتشارات بین المللی الهدی
عبدلی ،علی (1363) فرهنگ تاتی و تالشی ، تهران : حبیبی
فکوهی ، ناصر (1385) پارههای انسانشناسی ، تهران : نی
فیلد ، هنری (1343) مردم شناسی ایران ،عبدا... فریار ، تهران : ابن سینا
کسروی ، احمد (1368) آذری یا زبان باستان آذربایگان ، در مجموعه مقالات افشار 1368 ،
کوش ،دنی(1381) مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی ، فریدون وحیدا ، تهران : سروش
گیدنز ، آنتونی (1377) جامعه شناسی ، منوچهر صبوری، تهران : نی
گیدنز ، آنتونی (1380) ، پیامدهای مدرنیت ، محسن ثلاثی ، تهران : مرکز
محیط طباطبائی ، محمد (1372)"درباره لفظ تات و تاجیک" ، در مجموعه شکورزاده (1373)
مصاحب غلامحسین (1345) دایره المعارف بزرگ اسلامی ، تهران : فرانکلین
مینورسکی ، و (1379 ) "بحثی گسترده درباره مفهوم تات" ، نصرا.. پورمحمدی املشی، هفتهنامه حدیث قزوین ، شماره 6 ، مهر 1379
همام (1373)"تاجیکها" ، در مجموعه شکورزاده (1373)
یارشاطر ، احسان (1340)" اطلس زبانشناسی ایران" ، در راهنمای کتاب ، شماره اول، سال چهارم
انجمن نواندیشان گورچان
نسیم شال...
ما را در سایت نسیم شال دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : avaykhaka بازدید : 184 تاريخ : شنبه 16 اسفند 1399 ساعت: 22:17