کوسا گلین (کوسن گلین ) در آذربایجان و خلخال از
زبان مرحوم انجوی شیرازی
مرحوم انجوی شیرازی، درباره «کوسا گلین» در آذربایجان و خلخال، چنین نوشته است:
«بنا به یک افسانه خیلی قدیمی، حضرت موسی(ع) که در خدمت شعیب چوپانی میکرد، یک بار پنجاه روز به نوروز مانده سری به گوسفندانش زد و دید همه دوقلو زاییدهاند. چون به خانه بازگشت از شدت شادی و خوشحالی به زن خود مژده داد و در حیاط، فقیران را ولیمه داد و مراسم کوسه که امروز [نیم قرن پیش] در شهر ابهر و آبادیهای آن مرسوم است، از همان زمان باقی مانده است و جشن زمستانی کوسه در ابهر با این افسانه توأم است...
در زمستان پربرف و بارندگی آذربایجان و بخصوص در میان چوپانان هنوز مرسوم و متداول است. چراندن گاو و گوسفند و حشم و غنم بهطور طبیعی و قهری [در زمستان] تعطیل است و احشام در آغلها هستند و چوپانان چون کاری نکردهاند، توقع مُزدی هم ندارند، اما هنوز چند ماهی از سال باقی مانده است و ناچار باید زندگی کنند و معاشی داشته باشند. از این رو به صورت دستههای متعدد در میآیند و به سراغ حشمداران میروند و کوسه در میآورند و آنچه از نقد و جنس گرد کنند، کفاف زندگی آنان را میدهد و با همان میسازند تا نوروز فرا رسد و دوباره راهی کوه و دشت و صحرا شوند. از سوی دیگر دارندگان گوسفند و گاو در انتظار آمدن کوسه هستند و قدم آنان را خوب و برکتآور میدانند و معتقدند هرکس با دار و دسته کوسه مزاح و شوخی و سپس محبت و کمک کند، عاقبت بخیر میشود.
زمان این جشن در حدود اواخر چله بزرگ و اوایل چله کوچک یعنی پنجاه و پنج روز یا پنجاه روز به عید نوروز مانده است. هنوز پنج شش روز به آغاز مراسم باقی است که عدهای از چوپانها شریک و رفیق میشوند و پول روی هم میگذارند و مقداری پرتقال یا انار میخرند، بعد چندنفر مأمور میشوند که این میوهها را بین خانههای آبادی تقسیم کنند. دادن این میوه بشارتی است برآمدن کوسه و به در هر خانهای که میروند، یکی دو تا انار یا پرتقال به کسی که دم درآمده میدهند و میگویند: میوه مژده آورده که همین روزها کوسه میآید و صاحبخانهها هم با خوشحالی جواب میدهند: خوش آمده و به این ترتیب مردم میفهمند که پنجاه روز به عید مانده است و کوسه همین روزها میآید. مردم به این میوهها هدیه کوسه یا «کوسا پایو» میگویند و معتقدند که این کوساپایو نشانه خیر و برکت سال آینده است. وقتی همه اهل خانه دور هم جمع شدند، آن میوهها را میخورند، و حتی اگر خیلی هم کوچک باشد طوری آن را قسمت میکنند که به همه سهمی برسد، اگرچه مختصر هم باشد. بعد هرکس مقداری کشمش، آرد، برنج، لپه، عدس، نخود، روغن زرد، پیاز، قورمه، بلغور، سنجد، گردو، نان، پول یا چیزهایی دیگر به اندازه وسع خود آماده میکند که به کوسه بدهد.
یک دسته کوسه، کمتر از پنج شش نفر نمیشود که همگی چوپان هستند، ولی تعداد افراد دسته در هر آبادی فرق میکند و بستگی دارد به این که جشن را چهطور برگزار کنند. هرچه سنگینتر بگیرند و برنامه مجللتر و مفصلتر باشد، تعداد افراد بیشتر خواهد بود. در بعضی از آبادیها، هر نقشی به فرد مشخصی تعلق دارد مثلاً در «کیوی خلخال» چوپانی که گوسفندان را میچراند عروس و یا گلین میشود و با دقت و سلیقه فراوان گلین را میآرایند و اسم او را صنم میگذارند. لباس این گلین عبارت است از یک دامن بلند ابریشمی که به آن تومان میگویند. یک پیراهن کوتاه ابریشمی، یک یل، یک روسری بافتنی سفید یا صورتی چهارگوش که دور آن رشتههای بلندی آویزان شده و قد آن به یک ذرع میرسد و تا نزدیکی پای عروس میرسد، یک نوار باریک از پارچه هم به دور روسری او میبندند و یک پارچه نازک یا تور هم روی صورت او میکشند که تا زیر چشمش را میپوشاند. در ضمن هفت قلم او را آرایش میکنند که درست شبیه نوعروسان بشود. صنم یک سوزن جوالدوز هم به دست میگیرد که اگر بچهها خواستند او را اذیت کنند، آنان را از خود دور کند و با آن جوالدوز آنان را بترساند. چوپانی هم که گاوها را به چرا میبَرَد، میشود کوسه یا شوهر گلین، که یک لباس کهنه میپوشد و کلاهی از پوست بُز یا نمد بر سرمیگذارد که تا گردن او را میپوشاند روی این کلاه دو تا شاخ میگذارد و برای اینکه بتواند پیش پای خود را ببیند، دو تا سوراخ مقابل چشمانش در آن سرپوش تعبیه میکند و یک کمربند بزرگ که چند تا زنگوله بزرگ و کوچک به آن آویزان است، به کمر میبندد. به یک دست یک شمشیر چوبی میگیرد و به دست دیگرش هم یک چوبدستی یا زنجیر چوپانی»
به دنبال کوسه و گلین، دستهای طبل و نقارهزن، راه افتاده و چند تن نیز به اسم توبرهکش همراه شده و به در خانه افراد حشمدار رفته و ضمن نواختن طبل و نقاره، به دست افشانی و پایکوبی پرداخته و ضمن خواندن اشعاری در وصف بهار و نوروز و مژده پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن روزهای پرخیر و برکت، از آنها هدیه دریافت میداشتند.
خبرگزاری کتاب ایران
نسیم شال...
ما را در سایت نسیم شال دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : avaykhaka بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 15:46