تقدیم به نگاه منتظرتان

تقدیم به نگاه منتظرتان 

عصر یک جمعه دلگیر  چمن دل باتِش

 بنویسم که چرا عشق به انسان نِرَسس

چرا پس آب به گلدان نِرَسس

پس  چرا   لحظه باران نِرَسس

باجن ؛ای حافظ دلخسته  شیراز بُورِ ن

غم عشق چَمه آخر به پایان نِرَسس

بنویس  روز بشِه و شب  بامَه

 چرا پس یوسف زهر ا به کنعان نِرَسس

چَمه  دل خون ؛خداوند کریم

چرا پس کلبه احزان به گلستان نِرَسس

خدا اشتن زانه از چشم به راهیم  هنوز

 درحسرت یک نیمَه نگاهیم هنوز

 حیف؛ چِمَن  قسمت  فقط  یَک آه

 تِ یش آئینه ؛چِمَن رو سیاه هنوز

عصر  جمعه دلم زمزمه می کرد

  دلیل نرسیدن انسان به عشقش چیست

دلیل نرسیدن اب به گلدان و

نیامدن باران(عشق )چیست

ای حافظ شیراز تو تفعلی بزن

انگار که غم دور ی ما پایانی ندارد

روزهارفتند وشبها آمدند 

یوسف زهرا رخ ننمایاند

دل ما پر زخون شد ای خداوند کریم

کلبه احزان پس کی گلستان می شود

خدا می داند من چشم به راهتم

در آرزوی نیم نگاه تو ام

حیف من فقط بایدآه بکشم

تو چون آیینه ای ومن رو سیاهم

**ظهور گل نرگس صلوات**